English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7476 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizes U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizing U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to profit by the accasion U موقع را مغتنم شمردن
gain opportunity U فرصت را مغتنم شمردن
To seize the opportunity . To take time by the forelock . He is an opportunist. U فرصت را غنیمن ( مغتنم ) شمردن
snap at U غنیمت شمردن
to take a of U غنیمت شمردن
To seize an opportunity . U فرصت را غنیمت شمردن
to seize the opportunity U فرصت را غنیمت شمردن
valuer U ارزش قائل شونده
valuers U ارزش قائل شونده
overvalue U بیش از حد ارزش قائل شدن
overvalued U بیش از حد ارزش قائل شدن
overvaluing U بیش از حد ارزش قائل شدن
overvalues U بیش از حد ارزش قائل شدن
valorize U ارزش قائل شدن برای
depreciation U کم ارزش شمردن
pleasurable U لذیذ مغتنم
to hold in contempt U پست شمردن کوچک شمردن
We would like to take this opportunity to … U مواقع را مغتنم شمرده ...
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
spoil U غنیمت
forays U غنیمت
spoiled U غنیمت
spoiling U غنیمت
spoils U غنیمت
booty U غنیمت
foray U غنیمت
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
booty U غنیمت جنگی
plunder U به غنیمت گرفتن
plunders U به غنیمت گرفتن
plunders U یغما غنیمت
plundering U به غنیمت گرفتن
plundering U یغما غنیمت
capturing U غنیمت گرفتن
capture U غنیمت گرفتن
captures U غنیمت گرفتن
booty of war U غنیمت جنگی
There is no time like the present . <proverb> U دم غنیمت است .
plunder U یغما غنیمت
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
trophy of war U غنیمت جنگی از دشمن
To capture as booty . U غنیمت جنگه گرفتن
It is a gain . U اینهم خودش غنیمت است
One must take time by the forelock . U وقت را باید غنیمت شمرد
to prize a ship U کشتی رادردریابه غنیمت بردن
to make ap a ship U کشتی را در دریا به غنیمت بردن
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
You might as well take advantage of the savings. U این مقدار پس انداز هم غنیمت است
prize money U پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
tellers U قائل
teller U قائل
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
head hunt U بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
euhemerism U قائل شدن
disallow U قائل نشدن
disallows U قائل نشدن
disallowed U قائل نشدن
disallowing U قائل نشدن
ditheist U قائل بدوخدا
discriminator U قائل به تبعیض
forejudge U تبعیض قائل شدن
forjudge U تبعیض قائل شدن
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
discriminate U تبعیض قائل شدن
discriminated U تبعیض قائل شدن
discriminates U تبعیض قائل شدن
price U بها قائل شدن
to d. a distinction U فرقی قائل شدن
prices U بها قائل شدن
make an exception U استثناء قائل شدن
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
prized U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
preferentially U با قائل شدن حقوق امتیازی
to make an exception U استثنا کردن یا قائل شدن
stand in awe of <idiom> U احترام قائل شدن برای
segregate U تبعیض نژادی قائل شدن
segregates U تبعیض نژادی قائل شدن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
dualize U دوتاداشتن از اثنویت قائل شدن
deification U قائل به الوهیت شخص یاچیزی
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
segregating U تبعیض نژادی قائل شدن
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
deified U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deifies U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
deify U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deifying U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
monolater U قائل بچند خداو پرستنده یکی
to hold somebody in esteem U برای کسی احترام قائل شدن
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
To set a limit to everything. U برای هر چیزی حدی قائل شدن
favoritism U استثناء قائل شدن نسبت بکسی
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
to tread on somebody's foot <idiom> U برای کسی تبعیض قائل شدن
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
tallies U شمردن
tally U شمردن
tallying U شمردن
tallied U شمردن
figuring U شمردن
repute U شمردن
put down as U شمردن
account شمردن
rate U شمردن
rates U شمردن
To count up to ten . U تا ده شمردن
figure U شمردن
figures U شمردن
to count down U شمردن
counts U شمردن
counting U شمردن
enumerates U شمردن
to tell over U شمردن
tell over U شمردن
enumerated U شمردن
counted U شمردن
count U شمردن
enumerating U شمردن
reckons U شمردن
reckoned U شمردن
reckon U شمردن
enumerate U شمردن
nonmonetarists U ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
minimised U کوچک شمردن
validated U نافذ شمردن
validates U نافذ شمردن
validating U نافذ شمردن
minimises U کوچک شمردن
despising U خوار شمردن
despises U خوار شمردن
tell off U شمردن وکنارگذاردن
honor U محترم شمردن
misprize U ناچیز شمردن
validate U نافذ شمردن
miscount U غلط شمردن
despise U خوار شمردن
despised U خوار شمردن
abominates U ناپسند شمردن
minimising U کوچک شمردن
cheapening U ناچیز شمردن
cheapened U ناچیز شمردن
cheapen U ناچیز شمردن
disapproves U ناپسند شمردن
disapprove U ناپسند شمردن
abominate U ناپسند شمردن
abominated U ناپسند شمردن
abominating U ناپسند شمردن
contemn U حقیر شمردن
cheapens U ناچیز شمردن
minimize U کوچک شمردن
minimized U کوچک شمردن
minimizes U کوچک شمردن
minimizing U کوچک شمردن
think nothing of U ناچیز شمردن
saints U مقدس شمردن
saint U مقدس شمردن
contemn U خوار شمردن
make nothing of U ناچیز شمردن
delegation of authority U مجاز شمردن
numbers U نمره شمردن
take stock of <idiom> U شمردن فرصتها
disdained U خوار شمردن
disdaining U خوار شمردن
sancify U مقدس شمردن
number U نمره شمردن
Recent search history Forum search
1براى خودت ارزش قائل باش
1incentive
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1time is prceious it has great
1او واقعا ارزش رفاقت رو داره واسه من
1کارآفرینی
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Any man who does not respect a woman is probably homosexual.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2crucification
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com